English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2508 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
Corp U قسمت
rasher U قسمت
rashers U قسمت
batches U قسمت
batch U قسمت
percentage U قسمت
units U قسمت
cantos U قسمت
grist U قسمت
sects U قسمت
compartments U قسمت
compartment U قسمت
ratio U قسمت
percentages U قسمت
ratios U قسمت
sect U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
unit U قسمت
snick U قسمت
division U قسمت
segment U قسمت
departments U قسمت
department U قسمت
dole U قسمت
portion U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
agencies U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
agency U قسمت
portions U قسمت
divisions U قسمت
segments U قسمت
party U قسمت
in part U در یک قسمت
sections U قسمت
part U قسمت
data division U قسمت
head stall U قسمت سر
section U قسمت
piece U قسمت
feck U قسمت
in sections U قسمت قسمت
kismet U قسمت
detachment U قسمت
pieces U قسمت
detachments U قسمت
installments U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
instalment U قسمت
internode U قسمت
instalments U قسمت
plank U قسمت
partition U قسمت
caboodle U قسمت
arm U قسمت
components U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
component U قسمت
canto U قسمت
partitions U قسمت
topsides U قسمت بالا
initialling U اولین قسمت
initialing U اولین قسمت
initialled U اولین قسمت
beginning U قسمت اول
top round U قسمت گرد
beginnings U قسمت اول
proportions U سهم قسمت
initialed U اولین قسمت
where U درکدام قسمت
tail end U قسمت انتهایی
underbody U قسمت زیر
forehand U قسمت ممتاز
initial U اولین قسمت
forehands U قسمت ممتاز
tag end U اخرین قسمت
submultiple U خارج قسمت
parcels U قسمت گره
midst U قسمت وسط
initials U اولین قسمت
subactivity U قسمت جزء
mass U قسمت عمده
masses U قسمت عمده
flattest U قسمت پهن
parcel U قسمت گره
flat U قسمت پهن
proportion U سهم قسمت
broadest U قسمت پهن
massing U قسمت عمده
bulk U قسمت عمده
tripartition U قسمت سوم
straightest U قسمت مستقیم
leg U بخش قسمت
legs U بخش قسمت
bulk U قسمت بزرگ
topside U قسمت بالا
straighter U قسمت مستقیم
broad U قسمت پهن
seen U قسمت سوم see
broader U قسمت پهن
trichotomous U دارای سه قسمت
straight U قسمت مستقیم
forepart U قسمت جلو
bachelor quarters U قسمت مجردی
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
detail group U قسمت بیگاری
detail part U قسمت مفصل
palmation U قسمت پنجهای
division officer U افسر قسمت
divisional officer U افسر قسمت
overflow section U قسمت سر ریز سد
engineer division U قسمت مهندسی
exosphere U قسمت خارجی جو
crypto service U قسمت رمز
personnel section U قسمت پرسنلی
control section U قسمت کنترل
quaternion U قسمت چهارگانه
quadrant U یک قسمت از چهاربخش
better part U قسمت بیشتر
purchasing office U قسمت خرید
black body U قسمت خطرناک
purchasing department U قسمت خرید
cable block U قسمت کابل
pouf U قسمت پف کردن
concertina fold U یک قسمت به یک جهت
operating agency U قسمت اجرایی
northwards U قسمت شمالی
installation property U اموال قسمت
installation type U نوع قسمت
intelligence service U قسمت اطلاعات
intercommand U بین قسمت
men's apartments U قسمت مردانه
interservice U داخل قسمت
medical service U قسمت بهداری
medical department U قسمت بهداری
key facility U قسمت مهم
installation property U دارایی قسمت
hypoderm U قسمت زیرجلد
hilted U قسمت عقبی
naval establishment U قسمت دریایی
moiety U قسمت مساوی
hauling part U قسمت کشنده
hauling part U قسمت متحرک
millesimal U یک هزارمین قسمت
head piece U قسمت بالا
middle part U قسمت میانی
headquarters detachment U قسمت ارکان
linear portion U قسمت خطی
foreparts U قسمت جلو
subsection U قسمت فرعی
subsections U قسمت فرعی
foot U قسمت پایینی
patrol U قسمت گشتی
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com